جروزالم پست: عضویتهای جدید در بریکس توازنی در سلطه غرب بر نظم جهانی ایجاد میکند
تاریخ انتشار: ۲ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۵۳۹۴۴۵
یک روزنامه صهیونیستی در گزارشی درباره پیوستن کشورهای جدیدی از جمله ایران به ائتلاف بریکس، مطرح کرد که رهبران این گروه،بر خلاف غرب بر اهمیت خاورمیانه واقف بودهاند و به دنبال گسترش نفوذ و نقش این گروه به سمت منطقه هستند.
به گزارش ایسنا، در پی تایید عضویت کامل ایران، مصر، امارات متحده عربی، عربستان سعودی، اتیوپی و آرژانتین در ائتلاف بریکس، روزنامه صهیونیستی «جروزالم پست» در گزارشی در این باره نوشت: گروه اقتصادی بریکس که شامل بسیاری از کشورهای بزرگ، از جمله هند و چین است، به واسطه دعوت از امارات متحده عربی، مصر، ایران و عربستان سعودی به دنبال گسترش به سمت خاورمیانه است.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
گروه اقتصادی بریکس که شامل بسیاری از کشورهای بزرگ، از جمله هند و چین است، به واسطه دعوت از امارات متحده عربی، مصر، ایران و عربستان سعودی به دنبال گسترش به سمت خاورمیانه است
خبرگزاری اسپوتنیک گزارش داد که رهبران ائتلاف بریکس عضویت تمام عیار کشورهای جدید به این گروه را از جمله، ایران، آرژانتین، اتیوپی، عربستان سعودی، مصر و امارات متحده عربی تایید کردند.
اجلاس فعلی بریکس ۲۲ تا ۲۴ اوت در ژوهانسبورگ برگزار می شود. رهبران چین، هند، برزیل و آفریقای جنوبی در آن حضور دارند.
سید ابراهیم رئیسی، رییس جمهور ایران نیز برای شرکت در نشست بریکس راهی ژوهانسبورگ شد.
جروزالم پست نوشت: اهمیت بریکس در آن است که یک گروه اقتصادی غیر غربی محسوب میشود. در جهانی که مخالفت روسیه و چین بیش از پیش با غرب افزایش مییابد، هرگونه نشستی که روسیه و چین با چند کشور دیگر در آن حضور داشته باشند، پتانسیل تضعیف غرب و الگوی آمریکایی نظم جهانی را دارد که در پایان جنگ سرد پایهریزی شد.
بسیاری از کشورها مانند ایران به دنبال ایفای نقش بزرگتری در همکاری با روسیه و چین در سالهای اخیر بودهاند، همچنین تلاشهایی نیز برای نزدیک شدن به هند کردهاند. به طور مثال، ایران به دنبال ایفای نقش در سازمان همکاری شانگهای و کنفرانس تعامل و اعتمادسازی در آسیا و دیگر گروه کشورها است که شامل چین یا کشورهای آسیای مرکزی باشد. ایران امسال عضو سازمان همکاری شانگهای شد.
بریکس با عضویت کشورهای بزرگ از قارههای متعدد شکل گرفت، مانند برزیل از آمریکا و آفریقای جنوبی از آفریقا. هند کشور برجسته آسیای شرقی است و موقعیت چین و روسیه نیز به عنوان اعضای این ائتلاف مشخص است. اگرچه این تحرک جدید از سوی چند کشور برای عضویت در آن نشان میدهد که چگونه بریکس، گروه نوظهوری در حال پیشرفت است و میخواهد به سیاستی مستقل از غرب یا حداقل با الگویی تکمیل کننده برای نظم جهانی تحت سلطه غرب دست پیدا کند. به طور مثال، غرب گروههایی مانند G۷ را تحتالشعاع قرار میدهد.
بریکس، گروه نوظهوری در حال پیشرفت است و میخواهد به سیاستی مستقل از غرب یا حداقل با الگویی تکمیل کننده برای نظم جهانی تحت سلطه غرب دست پیدا کند
این روزنامه همچنین نوشت: حالا، بریکس تصمیم گرفته است از ایران، عربستان سعودی، امارات متحده عربی، آرژانتین، مصر و اتیوپی برای عضویت در آن دعوت کند. واضح است که در اینجا شاهد یک جهتگیری به سوی خاورمیانه هستیم. برای اسراییل حضور امارات متحده عربی و مصر در بریکس اهمیت دارد، چرا که این کشورها با اسراییل در صلحاند. عربستان سعودی هم از کشورهای بانفوذ منطقه و دارای اهمیت در میان کشورهای حاشیه خلیج فارس و در جهان است. تصمیم برای دعوت از آرژانتین و اتیوپی فرصتهای جدیدی را برای بریکس در آفریقا و آمریکای جنوبی رقم میزند. اما داستان واقعی افزایش نفوذ در میان کشورهای خاورمیانه است. به طول مثال، عربستان سعودی میزبان نشستهای متعددی با چین بوده است. ریاض اخیرا نیز میزبان وزیر امور خارجه ایران بوده است و چین در گفتوگوهای متعددی با وزیر امور خارجه ایران از آن حمایت کرده است.
این روزنامه با اشاره به این که عضویت ایران در این ائتلاف میتواند موجب نزدیکتر شدن کشورهای عضو آن به صنایع دفاعی ایران باشد، مدعی شد: اهمیت این موضوع در آن است که ایران به دنبال توسعه برنامه موشکی و پهپادی خود و صادرات بیشتر تسلیحات است. ایران اخیرا از یک پهپاد جنگی دوربرد به نام مهاجر ۱۰ رونمایی کرد.
آنچه با عضویت عربستان سعودی، ایران و دیگر کشورها به بریکس اتفاق خواهد افتاد، چیزی است که با گذر زمان مشخص میشود. این ائتلاف یک گروه اقتصادی مهم است و چگونگی ارتباط برقرار کردن این گروه و گروههای مشابه آن با کشورهای دیگر در راستای توسعه، اولویتهای اقتصادی جهان را تغییر خواهد داد و احتمالا توازنی در سلطه غرب بر نظم جهانی ایجاد خواهد کرد. چین و روسیه مایلند غرب را از این موقعیت برکنار کنند و آمریکا را به چالش بکشند. کشوری مانند هند شریک غرب است اما مانند عربستان سعودی سیاستهای مستقلی دارد و میخواهد در محافل مختلف نقش داشته باشد.
این ائتلاف یک گروه اقتصادی مهم است و چگونگی ارتباط برقرار کردن این گروه و گروههای مشابه آن با کشورهای دیگر در راستای توسعه، اولیوتهای اقتصادی جهان را تغییر خواهد داد و احتمالا توازنی در سلطه غرب بر نظم جهانی ایجاد خواهد کرد
اکنون نیز کشورهای بیشتری مانند امارات متحده عربی، عربستان سعودی و مصر نقش پررنگتری در بریکس خواهند داشت. این باعث ایجاد تغییر در خاورمیانه و باعث مطرح شدن آن خواهد شد. بریکس با تصمیم برای دعوت از کشورهای متعددی از خاورمیانه تغییر چرخش بزرگی داشته است. این نشان میدهد که چطور تحلیلگرانی که عقیده داشتند خاورمیانه در آینده از اهمیت کمتری برخوردار خواهد بود و آمریکا باید روی چین و روسیه تمرکز کند، در حال نادیده گرفتن اهمیت خاورمیانه برای چین، روسیه، هند و دیگر کشورها هستند.
جروزالم پست در پایان نوشت: خاورمیانه در سالهای اخیر نهتنها اهمیت خود را از دست نداده است، بلکه مهمتر نیز شده است؛ بریکس بر این موضوع واقف است. در حالی که برخی کشورهای غربی، با تصور این که این منطقه اهمیت خود را از دست داده است، نتوانستند از فرصت موجود بهره ببرند.
انتهای پیام
منبع: ایسنا
کلیدواژه: عضویت ایران در بریکس عربستان سعودی امارات متحده بریکس سفر رئیسی به آفريقای جنوبی عضویت ایران در بریکس سيدابراهيم رئيسي هفته دولت برگزیده ها هفته دولت 1402 دستاوردهای دولت مردمی بریکس سفر رئیسی به آفريقای جنوبی عضویت ایران در بریکس سيدابراهيم رئيسي امارات متحده عربی عربستان سعودی آفریقای جنوبی گروه اقتصادی جروزالم پست نظم جهانی سلطه غرب
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.isna.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «ایسنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۵۳۹۴۴۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیا صدام حسین واقعا «دیوانه خاورمیانه» بود؟
فرارو- روانشناسان مختلفی به تحلیل شخصیت "صدام حسین" دیکتاتور اسبق عراق پرداخته اند. یکی از شناخته شدهترین آنان "جرولد مورتون پست" روانپزشک و تحلیلگر سابق سیا بود که در برخی از منابع از او به عنوان ابداع کننده "روانشناسی سیاسی" نیز یاد شده است.
به گزارش فرارو، او درباره صدام مینویسد: "صدام حسین" رئیس جمهور عراق به عنوان "دیوانه خاورمیانه" توصیف شده است. این تشخیص تحقیرآمیز نه تنها دقیق نیست، بلکه خطرناک است. سپردن صدام به قلمرو جنون میتواند تصمیم گیرندگان را گمراه کند که باور کنند او غیرقابل پیش بینی بود؛ در حالی که در واقع چنین نیست. بررسی سوابق رهبری صدام حسین در عراق در دو دهه گذشته نشان میدهد که او به هیچ وجه غیر منطقی نبوده بلکه تا حد زیادی خطرناک بوده است.
در واقع، بررسی زندگی و حرفه صدام حسین نشان میدهد که او یک مسیر را دنبال کرده است: عقلانی سازی ایدئولوژیک برای یک الگوی مادام العمر. همه اقدامات در صورتی موجه هستند که در خدمت پیشبرد نیازهای صدام حسین و جاهطلبیهای او باشند".
او درباره پیشینه خانوادگی و زندگی شخصی صدام مینویسد: "صدام حسین در سال ۱۹۳۷ در یک خانواده دهقانی فقیر در نزدیکی تکریت در مرکز عراق متولد شد. پدرش قبل از به دنیا آمدن او فوت کرد و طبق سنت آن زمان عمویش با مادرش ازدواج کرد. او در ده سالگی تحت تاثیر سواد پسر عمویش قرار گرفت و آرزوی ادامه تحصیل داشت، اما با مخالفت خانواده اش مواجه شد به همین دلیل نیمه شب خانه را ترک کرد و راهی خانه دائی اش "خیرالله" شد. خیرالله نه تنها نقش پدر را برای صدام ایفا کرد بلکه به مربی سیاسی او نیز تبدیل شد. خیرالله در قیام ۱۹۴۱ عراق علیه بریتانیا مبارزه کرده بود و به دلیل اقدامات ملی گرایانه اش به پنج سال زندان محکوم شده بود. او خاطرات خود و اقوام اش که با مهاجمان خارجی مبارزه کردند و برخی از آنان جان شان را برای ملی گرایی عراقی از دست دادند، برای صدام تعریف میکرد. خیرالله که بعدا فرماندار بغداد شد جهان بینی صدام جوان سال را شکل داد و به او آموخت که باید از بیگانگان نفرت داشته باشد.
در سال ۱۹۸۱ میلادی صدام جزوهای را که توسط خیرالله نوشته شده بود با عنوان "سه گروهی که خدا نباید خلق میکرد: ایرانیان، یهودیان و مگسها" را بازنشر کرد. خیرالله کار آموزش تاریخ عرب و ایدئولوژی ناسیونالیستی حزب بعث به صدام را انجام داد. حزب بعث که در سال ۱۹۴۰ تاسیس شد، در نظر داشت یک ملت جدید عربی ایجاد کند که قدرتهای استعماری و امپریالیستی را شکست داده و به استقلال، وحدت و سوسیالیسم عربی دست یابد. ایدئولوژی بعث همان طور که توسط بنیانگذار فکری آن "میشل عفلق" مفهوم سازی شده بود، بر تاریخ ظلم و تفرقه جهان عرب تمرکز داشت؛ ابتدا به دست عثمانیها، سپس به دست فرمانروایانهای غربی، سپس توسط سلطنتهای تحت سلطه منافع غرب و در نهایت با تاسیس "رژیم صهیونیستی". صدام با الهام از داستانهای حماسی دائی اش در خدمت به ملت عرب از همان روزهای ابتدایی زندگی اش خود را غرق در رویاهای شکوهمندانه میدید.
او خود را به جای بخت النصر پادشاه بابل (۵۸۶ پیش از میلاد مسیح) که بیت المقدس را فتح کرد و "صلاح الدین ایوبی" که سپاه صلیبیون را شکست داد و بیت المقدس را بازپس گرفت، میدید. صدام تا زمانی که همراه دائی اش برای ادامه تحصیلات متوسطه خود به بغداد سفر کرد غرق در تاریخ عرب و ایدئولوژی بعث بود.
مدارس آن زمان که جولانگاه ناسیونالیسم عربی بودند تمایلات سیاسی او را تقویت کردند. در سال ۱۹۵۲ میلادی زمانی که صدام ۱۵ ساله بود "جمال عبدالناصر" کودتای (یا به زعم طرفداران اش انقلاب) افسران آزاد را در مصر رهبری کرد و برای صدام جوان و همتایان اش تبدیل به قهرمان شد. ناصر به عنوان رهبر فعال پان عربیسم به الگویی ایده آل برای صدام تبدیل شد: این که تنها با رویارویی شجاعانه با قدرتهای امپریالیستی میتوان ناسیونالیسم عرب را از قید و بندهای غربی رها کرد. صدام در ۲۰ سالگی با الهام از ناصر به حزب عربی سوسیالیستی بعث در عراق پیوست و به سرعت مقامهای حزب را تحت تاثیر قرار داد.
دو سال بعد در سال ۱۹۵۸ میلادی ژنرال "عبدالکریم قاسم" ظاهرا با تقلید از ناصر کودتایی را در عراق رهبری کرد که منجر به سرنگونی نظام سلطنتی شد. با این وجود، قاسم بر خلاف ناصر راه سوسیالیسم را دنبال نکرد و علیه حزب بعث شورید. در آن زمان صدام ۲۲ ساله به مقر حزب بعث رفت و ماموریت رهبری یک تیم پنج نفره برای ترور قاسم را به عهده گرفت. بنا بر گزارشها این ماموریت به دلیل خطای اساسی در محاسبات صدام شکست خورد، اما فرار صدام به سوریه ابتدا با اسب و سپس با شنا در رودخانه باعث شد او به جایگاهی اسطورهای در تاریخ عراق دست یابد.
صدام در دوران تبعید خود برای تحصیل در رشته حقوق به مصر رفت و به درجات رهبری حزب بعث مصر رسید. او پس از سال ۱۹۶۳ میلادی که قاسم توسط بعثیها برکنار شد به عراق بازگشت. عفلق پدر ایدئولوژیک حزب بعث صدام جوان را تحسین کرد و حزب بعث عراق را بهترین حزب در جهان اعلام کرد و صدام را به عنوان جانشین خود معرفی نمود.
صدام با کمک مخفیانه و حیاتی "عبدالرزاق نایف" رئیس اطلاعات نظامی، کودتای موفقیت آمیزی را در سال ۱۹۶۸ میلادی انجام داد. صدام برای قدردانی از خدمات ارائه شده ظرف دو هفته پس از کودتا ترتیب دستگیری و تبعید نایف را داده بود و متعاقبا دستور قتل او را صادر کرد! این اقدام الگویی بود برای نحوه پاداش دادن صدام به وفاداران به خود! صدام با قتل نایف نشان داد وجدان منعطفی دارد: از دید او تعهدات و وفاداری مربوط به شرایط بود و شرایط تغییر میکرد.
اگر فردی یا ملتی به عنوان یک مانع یا تهدید تلقی شود صرف نظر از اینکه در گذشته چقدر وفادار بوده آن فرد یا ملت با خشونت و بدون نگاه به پیشینه حذف میشود و این عمل با "استثناگرایی انقلابی" توجیه میشود. این رویه صدام بود".
اپورتونیسم (فرصت طلبی) انقلابیپست در ادامه بیان ویژگیهای صدام مینویسد: "صدام قادر به تغییر مسیر خود بود و میتوان عنوان اپورتونیسم (فرصت طلبی) انقلابی را برایش به کار برد. اگر او در مسیرش با مقاومتی اولیه مواجه میشد با اطمینان از صحت قضاوت اش سختتر مبارزه میکرد، اما اگر شرایط نشان میداد که دچار اشتباه محاسباتی شده در آن شرایط او اشتباه اش را تصدیق نمیکرد بلکه تلاش میکرد خود را با موقعیتی پویا تطبیق دهد. برای مثال، میتوان مصداق عملگرایی انقلابی و انعطاف ایدئولوژیک را در مورد رفتار او با دشمن ایرانی اش دید.
او در مارس ۱۹۷۵ میلادی در مقابل حکومت وقت ایران بر سر اروند رود که عراق از آن تحت عنوان شرط العرب یاد میکرد به توافق رسید تا در مقابل شورش کردها سرکوب شود. صدام قراردادی را با شاه وقت ایران امضا کرد که بر اساس آن حاکمیت ایران بر آبراه مورد مناقشه اروند رود را در ازای توقف تامین تسلیحاتی شورش کردها از سوی ایران پذیرفت. او در سال ۱۹۷۳ میلادی اعلام کرد که حزب بعث نماینده همه عراقیها است و کردها نمیتوانند بی طرف باشند و کردها یا کاملا با مردم هستند یا علیه آنان.
در واقع، این یکی از اصول اساسی صدام بود: "کسی که کاملا با من نیست دشمن من است". از این رو کردها به عنوان دشمنان موذی مورد حمایت قدرتهای خارجی به ویژه ایرانیان قلمداد شدند. در سال ۱۹۷۳ اقلیت کرد تحت حمایت شاه ایران شورش کردند. تا سال ۱۹۷۵ میلادی جنگ علیه کردها بسیار پرهزینه شد و تنها در یک سال ۶۰۰۰۰ جان خود را از دست دادند.
صدام با نشان دادن عمل گرایی انقلابی اش علیرغم نفرت مادام العمری که از ایرانیان داشت نشان داد که نیاز فوری سرکوب شورش کردها به طور موقت اولویت او بوده است. با این وجود، کماکان موضوع حاکمیت بر اروند رود ذهن او را مشغول کرده بود تا آن که در سپتامبر ۱۹۸۰ میلادی صدام با مشاهد وضعیت آشفته و غیر منظم پس از پیروزی انقلاب در ایران به خوزستان حمله کرد. یکی از اقدامات او لغو قرارداد ۱۹۷۵ برای تقسیم اروند رود بود. پس از آن ایران پاسخ داد و نیروهای عراقی و شهرهای عراق اسیبهای جدی وارد ساختند. صدام متوجه شد که جنگ نتیجه معکوس به همراه داشته است".
ویژگیهای روانی صدام خودشیفتگی (نارسیسیسم) بدخیماز دیدِ پست، برچسب هایی، چون "دیوانه خاورمیانه" و "مگالومانی" (خود بزرگ بین) به اشتباه به صدام اطلاق شده اند چرا که هیچ گونه شواهدی دال بر ابتلای او به اختلال روانپریشانه وجود ندارد. او مینویسد:"صدام بی فکر و عجولانه اقدام نمیکرد. او تنها پس از بررسی جوانب عاقلانه عمل میکرد و میتوانست بسیار صبور باشد. در واقع، او از زمان به مثابه یک سلاح استفاده میکرد. در حالی که او از نظر روانی با واقعیت در ارتباط بوده اغلب از نظر سیاسی با واقعیت ارتباط نداشته است.
جهان بینی صدام محدود و تحریف شده بود او تجربه اندکی درباره جهان خارج از جهان عرب داشت. تنها تجربه ماندگار او با غیر عربها با مشاوران نظامی شورویایی اش بود. هم چنین، طبق گزارشها او تنها در دو نوبت به خارج از خاورمیانه سفر کرده بود یک سفر کوتاه به پاریس در سال ۱۹۷۶ و یک سفر دیگر به مسکو. علاوه بر این او در محاصره افراد بود که از شهرت وحشیانه صدام رنج میبردند و از ابراز مخالفت با او میترسیدند.
او بیرحمانه تهدیدهایی را که متوجه قدرت اش میشد حذف کرد و انتقاد را معادل عدم وفاداری قلمداد میکرد. در سال ۱۹۷۹ میلادی زمانی که به طور کامل زمام رهبری عراق را به دست گرفت یکی از اولین اقدامات اش اعدام ۲۱ مقام ارشد بود که وفاداری آنان را زیر سوال برد. در اینجا میتوان نمونهای را ذکر کرد: در سال ۱۹۸۲ میلادی زمانی که جنگ با ایران برای عراق بسیار بد پیش رفت صدام خواستار پایان جنگ شد، اما آیتالله خمینی، رهبر وقت جمهوری اسلامی ایران تاکید کردند تا زمانی که صدام از قدرت برکنار نشود صلح برقرار نخواهد شد.
در جلسه کابینه صدام از وزرای خود خواست صراحتا توصیههای خود را ارائه دهند و وزیر بهداشت نیز به صدام پیشنهاد کرد که به طور موقت از سمت خود کناره گیری کند تا پس از برقراری صلح ریاست جمهوری را از سر گیرد. صدام از صراحت لهجه او قدردانی کرد، اما سپس دستور بازداشت اش را صادر کرده بود! همسر آن وزیر تقاضای آزادی شوهرش را مطرح کرد. روز بعد صدام جسد مثله شده شوهر آن زن را در یک کیسه مشکی برایش فرستاد. این موضوع به شدت توجه وزرای دیگر را که مصرانه خواستار باقی ماندن صدام در قدرت بودند به خود جلب کرد. وجود این افراد بله قربان گو در کنار دیدگاه محدود صدام درباره مسائل جهانی او را به سوی اشتباه محاسباتی سوق داد. از دید صدام رویاهای بعث زمانی محقق خواهند شد که ملت عرب زیر نظر یک رهبر قدرتمند متحد شود. در ذهن صدام او برای آن نقش مقدر شده بود".
پست مینویسد: "او محدودیت وجدانیای برای خود قائل نبود. تنها وفاداری صدام به شخص خود بود. هنگامی که مانعی در مسیر انقلابی اش وجود داشته صدام آن را از میان برداشته است. او از هر نیرویی که لازم میدید استفاده میکرد و اگر مصلحت میدانست به افراط در اعمال خشونت از جمله استفاده از سلاحهای کشتار جمعی مبادرت میورزید".
پست اشاره میکند به نظرش صدام علیرغم آن که روان پریش نبود، اما گرایش پارانوئید قویای داشت. او برای تلافی کردن آماده بود و بدون دلیل خود را در محاصره دشمنان میدید. با این وجود، او نقش خود را در ایجاد آن دشمنان نادیده میگرفت و نظریههای توطئه را برای توجیه اقدامات خود مطرح میکرد.
پست میافزاید:"صدام متقاعد شده بود که ایالات متحده، اسرائیل و ایران درصدد حذف او بودند و برای تایید این استدلال، زنجیرهای از نتیجه گیریها را برای متقاعد کردن هواداران اش مطرح میکرد. "لطیف نصیف جاسم" که مسئول تبلیغات و بیانیههای عمومی رژیم بعث بود احتمالا به تقویت روحیه پارانوئیدی صدام کمک کرد و به یک معنا مجری پارانویای او بود.
در این مسیر صدام با سرزنش دشمنان بیرونی حامیان سرکوب شده خود را متحد میکرد. علیرغم آن که صدام کاریزماتیک نبود، اما با رویکردش در قبال فلسطینیان و ضدیت با صهیونیسم تلاش میکرد از خود چهره مردی قدرتمند را به نمایش گذارد. او را خود یکی از رهبران بزرگ تاریخ میدانست و خود را در کنار قهرمانان قرار داده بود در کنار ناصر، کاسترو، تیتو، هوشی مین و مائو تسه دونگ که هر کدام را به خاطر تطبیق سوسیالیسم با محیط خود و مقابله با سلطه بیگانگان تحسین میکرد.
صدام نیز مانند مائو جوانان را تشویق کرد تا در مورد فعالیت ضد انقلابی والدین خود اطلاع رسانی و خبرچینی کنند. همان طور که مقامی خداگونه به مائو نسبت داده شد و تصاویر و مجسمههای غول پیکر او در سرتاسر چین قرار گرفت تصاویر و مجسمههای غول پیکر صدام در عراق نیز فراوان بودند".
پُست درباره علت در قدرت باقی ماندن صدام برای چندین دهه مینویسد: "تصادفی نیست که او در این باره زمانی طولانی مدت رهبر کشورش در منطقهای پرآشوب در جهان باقی مانده است. در حالی که او رویاهای بلندپروازانه و همراه با جلال و شکوه را در سر میپروازند یک تاکتیسین زیرک است که از خود صبوری به خرج میدهد. او که میتواند تهاجم شدید را براساس نیازهای انقلابی توجهی کند همزمان قادر است مسیر را در صورت بروز اشتباه محاسباتی معکوس کند و منتظر باقی میماند تا روزی فرارسد که شرایط برای دستیابی به هدف انقلابی اش فراهم باشد. در واقع، انگیزه او برای قدرت از بین نمیرود بلکه صرفا به تعویق میاقتد. صدام حسین یک ماشین حساب سیاسی ظالم است که برای رسیدن به اهداف هر کاری که لازم باشد انجام میدهد. البته او آرزوی شهادت ندارد و زنده ماندن هدف اش میباشد. اولویت شماره اول او ارائه تصویری از یک عملگرای انقلابی از خود است که آرزوی جنگی را ندارد که در آن عراق به شدت آسیب ببیند و جایگاه اش به عنوان یک رهبر خدشته دار شود".
این گزارش ادامه دارد...
گردآوری و ترجمه: نوژن اعتضادالسلطنه
*فراخود یا سوپرایگو آن جنبه از شخصیت است که دربردارنده تمام آرمانها و استانداردهای اخلاقی و درونی است که ما از پدر و مادر و جامعه کسب میکنیم. سوپرایگو مسئول درونی کردن قواعد فرهنگی است و معمولا توسط اعمال تأثیر والدین صورت میپذیرد.